سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاطرات (سه شنبه 92/8/7 ساعت 2:46 عصر)

هنوزم فراموشت نکرده ام

وقتی می گویم : دیگر به سراغم نیا !

فکر نکن که فراموشت کرده ام ….

یا دیگر دوستت ندارم !

نه ….

من فقط فهمیدم :

وقتی دلت با من نیست ؛

بودنت مشکلی را حل نمی کند ،

تنها دلتنگترم میکند … !


 

 

تو مقصری، اگر من دیگر " منِ سابق " نیستم

پـس من را به "مـن" نبودن محکوم نکن !

من همـانم .. همان پسر مهربون و صبور . پر از محبت ...

یـادت نمی آید؟

من همانـم

حتی اگر این روزها بویِ بی تفاوتی بدهم ...

 


 

 

هـــــــــــے !!!!

شمارش رو پاک میکنی ؛

که فراموشش کنی اما قسمت ناراحت کننده ش اینجاس که:

شمــــارش رو

هنــــوز از حِـــفــظــ♥ـــی !!!

 

 

 


ای یادگار روزهای زردپائیز،

مهم نیست!!!

اکنون دلـــت برای کســی دیگـر می تپد...

مهم آن است که من برای همیشـ
ـه
تنهایــم،

آنهم فقط به خاطر تـــو ...


...
فقط  تـ ـــ ــو...


 

 

 

 


 





باز هم (شنبه 91/6/18 ساعت 3:4 عصر)

  

امشب غم ها برایم مهمانی گرفته اند...

و من میخواهم بترکانم ...

همه ی بغض هایم را ...

 

من که به هیچ دردی نمیخورم . . .

این دردها هستند که چپ و راست به من میخورند !

 

 

مرد اونیه که در بدترین شرایط هم عاشق زنش باشه!!!
نه اینکه با کوچکترین عشوه ی فاحشه ای دین و دنیاشو بفروشه . .

 

 

بعضـــی حــرفـــــارو نمیشـــــه گفتــــــــ

بـــایــــــد خـــــورد!ولــــی بعضـــی حـرفــــــارونــه میشــه گفتــــــ ، نــه میشــه خـورد!میمـــونــــه ســــــر دل!

میشــــــــه دلتنگـــــــی ...میشــــــــه بغـــــــــــض ...میشــــــــه سکـوتــــــــ ...میشــــــــه همـــــون وقتــی

کــــهخــودتـــــم نمـیدونــی چـــــه مـرگتـــــه!!

 

 

کفش هایم را نده

پا به رهنه میروم تا در حریم تنهایی خود

با نگاه به تاول های پایم عبرت بگیرم ...

من کجا...

عاشقی کجا...

.

.

.

.

خدایا...

من میدانم

تو هـــــم میدانی

که شدنـی نیست ...

حتـی اگر معجزه کنی

باز هم ...

او یِک آرزوی محال است...

 

 

خدای من خداییست که ....

اگر سرش فریاد کشیدم ؛

به جای اینکه با مشت به دهانم بزند ،

با انگشتان مهربانش نوازشم می کند ....

و می گوید : میدانم جز من کسی نداری ... !!!

 

خـــــــدایا

 

 

غـــــم خـــورده ام به مقــــدارٍ کافــــی،


 

 

ممـــــــنون!


 

 

میــــل نــــدارم دیگــــر،

 
مـــــــی شــــود یــــک استــــکان مـــــرگ بـــــرایم بریـــــــزی؟





خدایا دلم گرفت (شنبه 91/6/18 ساعت 3:3 عصر)
از عـ♥ــشـ♥ــق تــ♥ــو

منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم

?????????????

دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم

?????????????

منتظر لحظه ای هستم که در کنارتبنشینم سر روی شانه هایت بگذارم

از عشق تو

از داشتنتو

اشک شوق ریزم

?????????????

منتظر لحظه ی مقدس که تو را در آغوش

بگیرم بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم وبا تمام

وجود قلبم وعشقم را به تو هدیه کنم آری من تورا دوست دارم

وعاشقانه تو را می ستایم

????

 





دلم گرفته (شنبه 91/6/18 ساعت 2:58 عصر)

? دلــم گــرفـــته ?

خدایا یا بزن بره جلو...یا خیلی برگردون عقب...اینجای زندگی خیلی دلم گرفته

•° زلـزلـہ °•

زیـر آوار آخرین حرفت جا مانده ام لـعـنتی...

نمیدانی * خداحافظت * چند ریشتر بود...





ناری (دوشنبه 91/5/16 ساعت 2:46 عصر)





<      1   2   3      >
 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 0 بازدید
    بازدید دیروز: 4
    کل بازدیدها: 18229 بازدید
  • ?پیوندهای روزانه
  • درباره من

  • خاطرات تلخ......
    امید
    زندگی انسان همانند یک برگ از درخت میمونه که اکه یه باد شدید بیاد از درخت میوفته.پس بییاییم خوب زندگی بکنیم/ این وبلاک رو از خودم یادکاری میزارم دوستون دارم «امید»
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لینک دوستان من
  • لوگوی دوستان من
  • آهنگ وبلاگ من
  •